در جست و جوی هویت یک قبر خبرساز در خوی/ سال ها توهم و رویا برای پوریا

بهتر بود مسئولان شهرستان خوی فکری برای شناساندن جنبه های شخصیتی پیرولی بکنند و با ساختن مقبره ای در شأن وی ،مزار وی را این چنین با جعل هویت مورد بی احترامی قرار ندهند.
به گزارش خبر ماکو : از اروم نیوز، این روزها بحث مرمت و بازسازی مقبره پیرولی مرحوم( مدعیان بخوانند پوریای ولی) سوژه داغ محافل فرهنگی استان شده است. مزاری که تا چند سال پیش به عنوان مقبره ای با اتاقکی خشت و گلی مورد احترام اهالی محلی بود و با عنوان اوجاق شناخته می شد و خویی ها هیچگاه حتی در خواب نیز نمی دیدند پوریای ولی که نام و نشانش و شهر محل زندگی اش بیش از چندین هزار کیلومتر با خوی فاصله دارد در محله آنها دار فانی را وداع گوید.
آنهم با وسائط ارتباطی آن زمان و با تفاوت زمانی ۵۰-۶۰ ساله !در این نوشته ابتدا به شناخت شخصیت پوریای ولی و محل تولد، زندگی وی پرداخته و بعد دیدگاه خود و تحقیقات میدانی خود از افراد محله ای که پیرولی در آن مدفون است را خواهیم آورد.
پوریای ولی از پهلوانان نامی ایران و آسیای میانه است و نام وی در کتابهای بسیاری آورده شده است. تاریخ تولد وی 1247 و وفات وی ۱۳۲۶ میلادی و در شهر خیوه ذکر شده است. وی در خانواده ای هنرمند رشد و نمو یافته بود. در دوران جوانی همانند پدرش به شغل پوستین دوزی مشغول بوده و بعدا سراغ شاعری و فلسفه رفته و در عمر ۷۹ ساله اش در پهلوانی هیچکس نتواسته بود پشتش را به خاک بزند. وی همچنین رهبر و راهنمای حرکتی مردمی به نام عیاران نیز بوده است که در آسیای میانه بسیار مشهور می باشد.
بیوگرافی پوریای ولی در سایت شرقشناسی ازبکستان و عکسهایی از مقبره و مزار وی
در سال ۱۶۶۴ میلادی(۳۵۰ سال قبل از خوی)مقبره ای به طول و عرض ۵۰ در ۷۰ متر بر روی مزار وی در خیوه ازبکستان ساخته شده است و امروزه نیز مجموعه فرهنگی-هنری بزرگی به همین نام در آن سامان موجود و مقبره پهلوان محمود نیز به زیارتگاه قلندران و عرفان دوستان تبدیل شده است. علاوه بر این در این مجموعه فرهنگی خانقاه، کتابخانه، مدرسه، موزه و اداره دینی مسلمانان ازبکستان نیز جای دارد.
تصویری از پوریای ولی، نصب شده بر مزار وی در خیوه ازبکستان
بر روی مزار پوریای ولی در خیوه کتیبه ای مرمرین نصب و در آن ۳۲ بیت از اشعار فارسی وی نصب شده است، همچنین آیات قرآن و حدیث نیز از حکاکی های روی قبر پهلوان محمود خوارزمی است.
دیوان اشعار دست نویس وی با نام (( دیوان حضرت پهلوان)) در انیستیتو شرقشناسی دانشگاه ازبکستان نگهداری می شود و مضامین اشعار وی بیشتر درونمایه های جوانمردی، فتوت ،مرحمت، شفقت و تصوف دارد. بعد از عمر خیام وی را می توان به عنوان بزرگترین رباعی سرای شعر فارسی معرفی کرد.
در همین نسخه دست نویس پوریای ولی، وصیت نامه وی نیز آمده است و در آن پهلوان محمد وصیت به دفن خود در مغازه پوستین دوزی خود نموده و همین طور هم شده است و بعدا آن مغازه را تبدیل به مقبره بزرگی کرده اند.
از وی روایات متعددی در خصوص جوانمردی هایش باقیست، اما مهمترین آنها شکست دادن پادشاه هندوستان در لشگرکشی آن به خوارزم می باشد. در قبال این شکست پادشاه هندوستان از وی برای خود خواسته ای طلب می کند که وی به جای پول، مقام و یا قدرت آزادای اسرای خوارزمی دربند پادشاه هندوستان را تنها خواسته خود بیان می کند و عیاری خود را هرچه بیشتر ثبوت و به عنوان سمبل آزادیخواهی آسیای میانه تبدیل می شود.
تمبر یادبود پوریای ولی و تصویری از مقبره وی در ازبکستان
اما آنچه که امروزه نهایت تأسف را در پی دارد آستین بالا زدن عده ای برای جعل تاریخ و جستجوی هویتی جعلی برای شهر خوی می باشد. شهری که به دارالمؤمنین معروف است و آثار تاریخی و فرهنگی بسیاری را داراست ، جای هیچگونه دلسوزی دلسوزان جعلی را نمی طلبد تا با اندیشه های واهی خویش نام این شهر را بر سر زبانها بیاندازند و در آینده ای نزدیک با اثبات جعلی بودن مزار پوریای ولی مهر باطلی بر تمام ابنیه های ثبت شده و یا نشده این شهرستان بزنند. زیرا هزار دلیل برای اثبات بی گناهی باز هم کم است ولی یک دلیل برای گناهکار بودن کافی است.
مقبره و مجموعه فرهنگی ساخته شده بر روی مزار پوریای ولی واقعی( تاریخ احداث ۱۶۶۴ میلادی)
تصویری از اندرون مقبره و کاشیکاریهای زیبای مزار پوریای ولی
امروزه مزاری که برخی رسانه ها و افراد به اصطلاح محقق و با اهداف خاص سیاسی به نام پوریای ولی مطرح می کنند قطعا و یقینا مربوط به این پهلوان نامی نمی باشد. زیرا در کتب تاریخی بسیاری بر خوارزمی بودن وی تأکید شده و حتی وصیت نامه ای از وی نیز که در انیستیتو شرقشناسی ازبکستان نگهداری می شود بر این تأکید می کند که طبق وصیت وی، او را در مغازه پوستین دوزی اش دفن کرده و بعداً مقبره ای در سال ۱۶۶۴ بر روی آن ساخته اند. وقتی همه دلایل و مستندات تاریخی را با هر نگرش و سمت و سویی کنار می نهیم و تنها و تنها این وصیت نامه را مد نظر قرار دهیم به واقعیت ماجرا پی خواهیم برد. اما از چه روی این همه بر طبل واهی و توخالی وجود مزار پوریای ولی در خوی نواخته می شود و نوازندگاه آن چه مقاصد سیاسی و فرهنگی را دنبال می کنند؟ آیا بهتر نبود مزار پیرولی مرحوم که مورد احترام اهالی محلی نیز بود به عنوان سمبل و نماد شهر شناخته می شد و در قیامت شرمنده وی به واسطه دادن عنوانی جعلی بر وی نمی شدیم؟ یا دستهای پشت پرده ای برای نابودی مزار پیرولی و ناشناس ماندن وی در خطه خوی و آذربایجان در میان است؟ یا گردانندگان این نمایش که نمایشنامه اش از بیخ و بن کذب است سعی در منفعت طلبی سیاسی و برداشت ازآن در سالهای آینده دارند؟
آنچه که مبرهن و مشخص است این مقبره سالیان درازی است در یکی از قبرستانهای قدیمی شهر خوی و مابین محله های قدیمی شهانق و قاضی جای دارد و در تحقیقات محلی مان مشخص شد علاوه بر قبری که حالا مشهور شده، دو مزار دیگر نیز در اتاقک خشت و گلی بوده و مجموعاً سه قبر در داخل آن موجود بود. سؤالی که به وجود می آید این است که سرنوشت آن مزارها چه شد؟ آیا برای نفی وجود فردی به نام پیرولی محکوم به نیستی و نابودی گردیدند؟ آیا مدعیان از این می ترسیدند که با پیدا شدن مستندات تاریخی امکان شناسایی همراهان و یا افرادی از خانواده پیرولی وجود داشته و تمام رشته های خود پنبه شود؟
بله، متأسفانه برخی در جستجوی هویت برای شهر خوی هستند آنهم از نوع جعلی. اما باید خوب بدانند این شهرستان با وجود آثار تاریخی و طبیعی بسیاری مانند پل خاتون (خاتین کؤرپوسو) ،دروازه سنگی (قالا قاپیسی) بازار سرپوشیده،که یکی از زیباترین و هندسیترین بازارهای کشور محسوب میشود و با کاروانسراها و میدانهای متعدد ، خانه کبیریها ، حمام محمدبیگ ، مساجد قدیمی مطلبخان، ملاحسن، شاه، حاجی بابا و خان ، کلیساهای سورپ سرکیس و ماهلازان، امامزاده سید بهلول ، مقبره آقا میر یعقوب، پل هوایی بزرگ قطور در محور مواصلاتی راه آهن آسیا- اروپا، قلعه قهرمان حماسی آذربایجان کوراوغلو و چنلی بئل مشهورش در کوهی نزدیک پل قطور، قلعه بسطام (باسدام) در بخش چایپاره – دوره اورارتویی و دهها اثر کوچک و بزرگ دیگر نیازی به چسبانده شدن اینگونه هویت به نام خود ندارد و اگر امروزه چنین افرادی موفق به کرسی نشاندن حرفها و گفته های خود شوند در آینده که حال ما تبدیل به تاریخ پیشینان خواهد شد، شرمنده صفحات کتابهای تاریخی خواهند بود. زیرا تاریخ رک و راستگوست و تعارفی با هیچ کس ندارد و خوب و بد و جاعل و کارهای منفی اش در سیر تاریخ فاش خواهد شد.
حال فارغ از اینکه پیرولی که بوده و آیا از خاندان دنبلی می باشد یا نه؟ و یا حاکم بوده و یا نبوده است؟ لازم به ذکراست که در بسیاری از روستاهای آذربایجان قبور مقدس را با نام پیر و یا پیراوجاغی می شناسند و پیر در زبان ترکی به معنای بزرگ و مقدس نیز آمده است و در ادبیات کلاسیک و شفاهی آذربایجان نیز به طور وفور از این کلمه استفاده شده است و از آن روست که این مزار که صاحب آن نیز بنابر شواهد موجود فردی متدین، خیر و نیکخواه بوده مورد احترام اهالی محل قرار گفته و لقب پیر به آن داده اند و این احترام تا به امروز نیز داوم یافته است.
تصاویری از اتاقک خشت و گلی موجود بر مزار مرحوم پیرولی
بهتر بود مسئولان میراث فرهنگی استان و مسئولان شهرستان خوی فکری برای شناساندن جنبه های شخصیتی وی بکنند و با ساختن مقبره ای در شأن وی ،مزار وی را این چنین با جعل هویت مورد بی احترامی قرار ندهند. چرا که باید بر داشته های خود تأکید کنیم و به دنبال هویت فرهنگی، دینی و تاریخی شهر خود باشیم و با بومی نگری ظرفیت گردشگری منطقه را افزایش دهیم. متأسفانه یکی از فاکتورهای از خودشدگی فرهنگی و هویت طلبی جعلی همین است که امروزه مشاهده می کنیم و افراد والامقام مدفون در شهر خود را در هزاران کیلومتر دورتر جستجو کرده و با انتقال خیالی وی به خوی شاهد خیمه شب بازیهای اخیر هستیم.
اورین خوی اوغلو
****
توجه: تاریخهای ذکرشده در این نوشتار باید به هجری قمری نگاشته می شد ولی به علت اخذ آنها از سایت موزه شرقشناسی ازبکستان بر طبق همان منبع آورده شد.
